ملینای 8 ماهه :
ملینای هشت ماهه مامان کلی شیطونک شده و کلی هم دل منو برده.
خیلی بهم وابسته شده. تو مهمونی اگه برم یه اتاق دیگه سریع گریه می کنه.
اگه مانتو و شال بپوشم و اونو نبرم کلی گریه و زاری راه میندازه و میاد خودشو به زانو هام میگیره که ببرمش. قربونش برم مننننننن.
کنجکاوتر شده و هر وسیله جدید رو ببینه کلی بالا و پایینش می کنه و بعد هم تو دهنش می کنه. کلا تو خونه می گرده دنبال آشغالای خیلی ریز و اونا رو می خوره. حسابی باید مواظبش باشیم.
یوقتایی هم موقع شیر خوردن منو اذیت می کنه و ادا در میاره که منو بخندونه. از بس ناز و دوست داشتنیه این فرشته کوچولوی مامان.
از 93/06/02 شروع به گفتن " بَبَبَبَبَبَبَ " کرد.
از 93/06/19 شروع به گفتن " نَنَنَنَنَنَنَ " کرد.
93/06/21 هم برای اولین بار دریا رفت و حسابی آب بازی کرد.
93/06/22 هم برای اولین بار خودشو به در اتاق گرفت و ایستاد.
از تک پله آشپزخونه و حموم می تونه بالا بره و خودشو به اونجا میرسونه.
وزن : 8670
قد : 69.3
دور سر : 43.5
دوست داشت دست به کیک بزنه و موفق شد بخوره:
اینجا هم از اینکه جلوشو میگرفتیم که کیک نخوره کلی بهش برخورد و قهر کرد :