مليناي من و اميد

ملینای 8 ماهه :

1393/6/25 1:11
513 بازدید
اشتراک گذاری

ملینای هشت ماهه مامان کلی شیطونک شده و کلی هم دل منو برده.

خیلی بهم وابسته شده. تو مهمونی اگه برم یه اتاق دیگه سریع گریه می کنه. 

اگه مانتو و شال بپوشم و اونو نبرم کلی گریه و زاری راه میندازه و میاد خودشو به زانو هام میگیره که ببرمش. قربونش برم مننننننن.

کنجکاوتر شده و هر وسیله جدید رو ببینه کلی بالا و پایینش می کنه و بعد هم تو دهنش می کنه. کلا تو خونه می گرده دنبال آشغالای خیلی ریز و اونا رو می خوره. حسابی باید مواظبش باشیم.

یوقتایی هم موقع شیر خوردن منو اذیت می کنه و ادا در میاره که منو بخندونه. از بس ناز و دوست داشتنیه این فرشته کوچولوی مامان.

از 93/06/02 شروع به گفتن " بَبَبَبَبَبَبَ " کرد.

از 93/06/19 شروع به گفتن " نَنَنَنَنَنَنَ " کرد.

93/06/21 هم برای اولین بار دریا رفت و حسابی آب بازی کرد.

93/06/22 هم برای اولین بار خودشو به در اتاق گرفت و ایستاد.

از تک پله آشپزخونه و حموم می تونه بالا بره و خودشو به اونجا میرسونه.

وزن : 8670

قد : 69.3

دور سر : 43.5

 

 

 

 

دوست داشت دست به کیک بزنه و موفق شد بخوره:

اینجا هم از اینکه جلوشو میگرفتیم که کیک نخوره کلی بهش برخورد و قهر کرد :

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)