ملینای 18 ماهه
* دختر ناز من دیروز 18 ماهش تموم شد و وارد 19 ماهگی شد.
* دیروز با خواهرش آوینا رفتیم درمانگاه و واکسن ملینا رو زدیم.
سه تا بود . یدونش قطره خوراکی بود . یدونه هم تو دستش زدن و آخریش هم تو پاش.
قربونش برم که واسه هر سه تاش کلی گریه کرد.
خدا رو شکر دیگه واکسن نداره تا زمان مدرسه.
تا ظهر اصلا تب نداشت و حالش خوب بود. اما بعد از ظهر که خوابید و بیدار شد یکمی تب داشت و پاش سنگین شده بود و نمی تونست خوب راه بره و خدا رو شکر تا شب خیلی بهتر شد.
* از خودش بگم که کلی دختر بازیگوشی شده .
* جعبه لیوان ها رو از تو کابینت بیرون میاره و زیر پاهاش میزاره و از آبریز یخچال واسه خودش تو لیوان آب می ریزه.
بعدشم لیوانو میاره و توش دست میکنه و به دست و پاهاش می ماله.
* سیزده تا دندون داره.
* عاشق آهنگای کلاس زومبای آویناست. در روز چندین بار اصرار می کنه که واسش بزاریم و برقصه.
* پیشرفتش تو گفتن کلمات خیلی بهتر شده و این کلمات رو می تونه بگه :
ماما = مامان
بابا = بابا
آب = آب
پر = پردیس - دخترخالش
آبا = آوینا
آ آآآ = آراد - پسر داییش
بِ = بده
مای منه = مال منه
بَه بَه = خوردنی
ازل = غزل
می می = شیر
نِه نِه = نی نی
وزن : 11.500
قد : 82
ملینا و دریا :