مليناي من و اميد

ملینای 18 ماهه

1394/4/26 1:54
705 بازدید
اشتراک گذاری

 

*  دختر ناز من دیروز 18 ماهش تموم شد و وارد 19 ماهگی شد.

*  دیروز با خواهرش آوینا رفتیم درمانگاه و واکسن ملینا رو زدیم.

سه تا بود . یدونش قطره خوراکی بود . یدونه هم تو دستش زدن و آخریش هم تو پاش.

قربونش برم که واسه هر سه تاش کلی گریه کرد.

خدا رو شکر دیگه واکسن نداره تا زمان مدرسه.

تا ظهر اصلا تب نداشت و حالش خوب بود. اما بعد از ظهر که خوابید و بیدار شد یکمی تب داشت و پاش سنگین شده بود و نمی تونست خوب راه بره و خدا رو شکر تا شب خیلی بهتر شد.

*  از خودش بگم که کلی دختر بازیگوشی شده .

*  جعبه لیوان ها رو از تو کابینت بیرون میاره و زیر پاهاش میزاره و از آبریز یخچال واسه خودش تو لیوان آب می ریزه.

بعدشم لیوانو میاره و  توش دست میکنه و به دست و پاهاش می ماله.

*  سیزده تا دندون داره.

*  عاشق آهنگای کلاس زومبای آویناست. در روز چندین بار اصرار می کنه که واسش بزاریم  و برقصه.

*  پیشرفتش تو گفتن کلمات خیلی بهتر شده و این کلمات رو می تونه بگه :

ماما = مامان

بابا = بابا

آب = آب

پر = پردیس - دخترخالش

آبا = آوینا

آ آآآ = آراد - پسر داییش

بِ = بده

مای منه = مال منه

بَه بَه = خوردنی

ازل = غزل

می می = شیر

نِه نِه = نی نی

 

وزن : 11.500

قد : 82

ملینا و دریا :

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)