مليناي من و اميد

ملینا جونم 4 ماهه میشه

                                  ملینا گلی عزیز دل مامان دیگه چهار ماهش شده و حسابی خوردنی شده. 25 همین ماه واکسن 4 ماهگیشو زدیم. خدا رو شکر اصلا اذیت نشد. خوشکل مامان کلی صداهای ناز از خودش بیرون میاره. از 31 فروردین میتونه دمر بشه.  از همون روز هم برای اولین بار دستای نازشو نگاه کرد و به سمت دهنش برد. سرشو هم می تونه کامل نگه داره. دختر نازم متاسفانه 12 اردیبهشتم برای اولین بار سرما خورد. البته سبک بود و زیاد اذیت نشد. قربونت برم که بدنت قویه. 18 اردیبه...
31 ارديبهشت 1393

ملینا خانوم 3 ماهه

ملینای نازم 24 فروردین 3 ماهش تموم شد و وارد 4 ماهگی شد. تولد 3 ماهگیشو چند روز دیر تر با تولد 3 سالگی خواهر جونش گرفتیم. بردیمش آتلیه و چند تا عکس رنگین کمونی ناز ازش گرفتیم. دختر خوشکلم اولین عروسی عمرش رو در تاریخ 28 اسفند دعوت شد و با هم رفتیم. آخراشم کلی بی تابی و گریه کرد.  29 اسفندم واسه اولین بار موهای نازشو مدل خرگوشی بستیم که خیلی خوردنی شد. گوشای کوچولوش رو هم در تاریخ 17 فرودین سوراخ کردیم. بمیرم واسش. من یکی اصلا جرأت نکردم برم داخل اتاق و عمه جون (مامان بهار) و بابا امیدش بردنش. دیگه اینکه جیگر مامان روز به روز داره خوردنی تر میشه و کلی می خنده  و آغغغغغغغغغغغغغغغغا می کنه واسمون.&nb...
29 ارديبهشت 1393

عسل مامان 2 ماهه می شود ...

  ملینا جیگری 24 اسفند یعنی 2 روز بعد از سالگرد ازدواجمون و 1 روز قبل از تولد بابا امیدش 2 ماهه شد. قربونش برم من که اینقدر جیگره و نازه. دخترم الان خنده های با معنی می کنه اما بی صدا. آغغغغو می کنه. آوینا رو خیلی دوست داره. هر سمتی آوینا بره اونم سرشو به همون سمت می چرخونه. نگاهاش خیلی دقیق تر شده. اگه برای اولین بار به یه محیط دیگه بریم غریبی می کنه و لباشو آویزون می کنه. منم کلی قربون صدقش میرم.  وزن : 4820 قد : 56.5 دور سر : 38.5   عکسای تولد دو ماهگیش در ادامه مطلب :                 &nbs...
27 اسفند 1392

ملینای یک ماهه

  فرشته کوچولوی خونه ما یک ماهه شد. با بابا امید و آوینا جون یه تولد کوچولو واسش گرفتیم و یه عالمه عکس. خدا رو شکر گریه هاش نسبت به روزای اول خیلی کم شده.. دختر آروم و خوبیه و اصلا مامی رو اذیت نمیکنه قربونش برم. دختر نازم توجهش به محیط اطراف خیلی بیشتر شده. وقتی باهاش حرف میزنیم و یا چیزی رو نشونش میدیم چشمای کوچولوشو خیلی باز می کنه و با دقت نگاه میکنه. با لالایی هام آروم میشه. شاید دلیلش این باشه که وقتی باردار بودم واسه آوینا هر شب می خوندم و واسش آشناست. خوشکل مامان عکسای تو اتاق خوابمونو خیلی دوست داره. مخصوصا تابلوی عکس عروسیمون خیلی توجهشو جلب می کنه. خیلی موقع ها نگاش می کنه.   *******************...
24 بهمن 1392

بازم عکس

ملینای 4 روزه :   ملینای 5 روزه :     ملینای 6 روزه :   ملینای 7 روزه :       ملینای 9 روزه :   ملینای 13    روزه :             ملینای 16 روزه :   ملینای17 روزه :   ملینای 22 روزه :     ...
21 بهمن 1392

ملینای نازم به دنیا اومد.

خدای مهربون به فرشته ها دستور داد که یه دختر ناز رو ساعت 09:53 روز سه شنبه 24 دی ماه بندازن تو بغل مامانش. خدا جونم خیلی خیلی دوستت دارم و بی نهایتتتتتتتتتتتت ازت ممنونم.  وزن : 3810 قد : 50 دور سر : 35.5 لحظاتی قبل از تولد کنار بیمارستان :  اولین لحظات بعد از تولد :              کیکی که همکارام واسش اوردن :     اولین روز اومدن به خونه :      اولین حمام :       &nbs...
1 بهمن 1392