مليناي من و اميد

ملینای 13 ماهه و نیمه من

1393/12/10 23:32
473 بازدید
اشتراک گذاری

 

نازنازی مامان واسه خودش خانومی شده. 

خیلی بادقت و با تمرکز یه کاری رو انجام میده.

یه کوچولو هم بازیگوش شده و با خواهرش دو تایی حسابی شیطونی می کنن.

با چنگال تیکه های میوه رو آروم آروم تو دهنش میزاره.

به آب میگه آآآآآآآآ

یوقتایی در کمال تعجب یه کلمه ای رو کاملا شمرده بیان می کنه ولی بعدش هر کاری می کنیم دیگه نمیگه .

موقع غذا خوردن با قاشقش به من و آوینا و بابایی با صدای هواپیما غذا میده. وای که چه خوشمزست اون غذایی رو که تو دهن مون میزاری.

یوقتایی هم واسمون می رقصه.

شعرهای کودکانه و خوندن کتاب داستان رو خیلی دوست داره. خودشم یوقتایی کتابشو بر می داره و الکی به سبک خودش از روش می خونه.

وابستگیش به من خیلی زیاد شده. یوقتایی موقع آشپزی هم باید بغلش کنم.

بازی های رو تبلت رو خیلی دوست داره.

عاشق جعبه ابزار باباییه. امروز پیچ گوشتی رو برداشته بود و تو دیوار و پریز فرو می کرد.

خیلی دوست داره روی آبی که رو زمین ریخته دست بیاره. مخصوصا اگه کفی باشه.

وقتی با ملینا میرم بیرون اصلا دوست نداره دستاشو بگیرم. دوست داره فقط بدو بدو کنه و کسی هم نگیرتش.

 

پسندها (3)

نظرات (1)

مریم مامان مهتا
12 اسفند 93 10:38
همیشه سلامت و شاد باشه